بدبختی منفور


توهمات

ته مانده یک مغز که سال پیش پوکید

بر سر مثقالی بحث شان شده بود دیگری با بافورش در پی زغالی خوب می گشت.پسر جوان همسایه سمت چپی مان با هروئئن و أدامس و فندک و...مکان نداشت.همسایه کمی پا به سن گذاشته ی سمت راست مان سیگاری اش را می چاقید.أن یکی شیشه داشت اما پایپش ترک خورده بود.این یکی کراکش جور نبود.کارگری تمام روز را کار کرد تا شب را با کمی هروئین به صبح رساند اما میان راه دو اسکناس ده هزاری سبزو زیبا را گم کرد و تا صبح سرگردان پولش بود.کمی آن طرفتر یکی اشک خدا می خواست.چندی با هم فریاد می زنند عجوزه ی کمی ناشناخته کجا پیدا می شود. و آدمی که شیشه مصرف می کرد به این دلیل که فرزندش پاستیلش را ربوده بود به مشت و لگد گرفت.مردکی نخ را اشتباها به دندان هایش ساباند.و توهمی سر گیجه وار در من شروع گشت و سیگارم را روشن کردم.من پاکت سیگارم را پیدا کرده بود.دودش در فضا پیچید.وارد توهمی شدم. اتاقم دود بود .لابه لای دودها.مرزی سر حد حقیقت و تخیل.کتیبه ای می بینم.آیا سر در گمی مرا بدینجا کشانده؟یقینا نه.آیا حقیفت محض طلوع کرده؟یقینا آری.باز سیگاری دیگر آتش می زنم.کتیبه نمایان تر می شود .بر دل سفیدش با خطوطی سیاه نگاشته شده: جوان ایرانی....................................................مابقی اش ناخواناست.کتیبه دورتر می رود تا جایی که لحظه به لحظه از تجسم فاصله می گیرد و در نیستی مطلق غرق می شود.دود های کاذب به سیگارم برمی گردند و سیگارم را در مکان لاتغیرش به زبان مرگ می سپارم و من ماندم و سیگاری مرده و لهیده و قلمی فرسوده و خشکیده و افکاری سرخورده و نسنجیده که در درون متلاشی من جمع می گردند تا به بدبختی منفور دیگری از نو بنگریم.

نظرات شما عزیزان:

هادی
ساعت2:00---13 بهمن 1390
سلام
دوست عزيز آپم بهم سر بزن


پژوهنده
ساعت7:45---12 بهمن 1390
مطالبت زیباست باید سر فرصت تمامش را بخوانم ولی ریز نوشته ای برای من پیرمرد خواندنش کمی سخت است

پژوهنده
ساعت7:42---12 بهمن 1390
من توهم را تجربه کرده ام

خارش دندانهایم را یادم هست



انسان عصیان می کند

علیه خودش عصیان می کند

بی مهری معشوق بهانه است
پاسخ:درود بر شما.بر تجربه ی توهمتان آفرین می زنیم.


محد عرفان
ساعت22:22---11 بهمن 1390
وبلاگت عالی بود به مال من هم سر بزن
پاسخ:سپاس


Anna
ساعت18:51---11 بهمن 1390
پایِ تو که به میان می*آید





دیگر پایِ رفتن ندارم



.



.



.



!


شاید وم رفتن طاقت پاهای تو را نداشته باشد.


Anna
ساعت18:51---11 بهمن 1390
سلام

توهمات یعنی زندگی




درود.جزای یک توهم زده همانا زندگی متوهمش است.شرمسار تماجید شما گشتیم.


mostafa
ساعت17:26---11 بهمن 1390
salam kheyli khob bod mamnon be manam sar zadi
linket kardam albate ba eftekhar
age chanta aks ghashngan bezariwepet khib taraz khonb mishe


هانیه
ساعت0:27---10 بهمن 1390
سلام شمام زیبا مینویسید.
من لینکتون کردم
منو با اسم یه فنجون قهوه دور هم لینک کنین



حتما دوست دارم نظرتونو درباره مطلب قصه من و دنیا بدونم.منتظرتونم


مهنا
ساعت20:04---9 بهمن 1390
سلام..با چه اسمی لینکت کنم؟؟منو با اسم در حسرت اما..لینک کن.

مهنا
ساعت19:00---9 بهمن 1390
سلام خوبی؟وب خیلی خوبی داری..مطالبش خیلی عالیه..موفق باشی..

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







Power By: LoxBlog.Com